« نشاطی کوتاه...»

 

صبح زود ... کنار پنجره‌ای باز ... هوایی خنک و بارانی آرام : آغازی نشاط آور...

از این دریچه چقدر زندگی ساده٬ پاک و دوست داشتنی به نظر می‌رسه٬ اما...

 

اما واقعیتِ زشت و تهوع‌آور چند قدمی با این تابلو فاصله داره...
قدم‌هایی به کوتاهی چند نفس...
قدم‌هایی به اندازه‌ی به خاطر آوردن دیروز... فکر به امروز... به فردا... 

 

امیدی به ساختن دنیایی برای «زندگی» نیست... هست؟!

 

 

پ.ن:چرا ته ذهن بشر امید به یک منجی جهانی سوسو می‌زنه؟!!!


 

نظرات 7 + ارسال نظر
دژاوو جمعه 10 فروردین 1386 ساعت 01:29 http://dejavuu.blogsky.com

چرا وقتی روبروی تابلوی واقعیت زشت ایستادی، نمی گی : تابلوی زندگی ساده،پاک و دوس داشتنی فقط چند قدم با این فاصله داره

عیدت مبارک

آخه موضوع این ِ که کدوم واقعیتِ و کدوم فقط یه تابلو ست!
یه نقاشی که فقط چند دقیقه‌ای که روبه‌روش ایستادی توش غرق میشی و ازش لذت می‌بری...

موضوع این ِ: کدوم دووم بیشتری داره؟
و مسلم ِکه: همون واقعیت زشت...


(راستی... بگذریم٬ بعدا می‌گم...)

دژاوو جمعه 10 فروردین 1386 ساعت 10:02 http://dejavuu.blogsky.com

می خوای بگی صبح زود
پنجره باز
هوای خنک
بارون آرام
...
می خوای بگی اینا واقعیت نیس؟ فقط تابلوست؟
نه
اینا و مثل اینا همیشه و همه جا هست
عادت کردیم چشمامون رو ببندیم به روی اینا

چی بگم...

حتی اگه باشه و حس خوبی رو ایجاد کنه٬ خیلی کوتاه ِ...
خیلی کوتاه و زودگذر ... بر عکس ِ اون یکی...

امیر شنبه 11 فروردین 1386 ساعت 22:21 http://emshaspand.blogsky.com/

سلااام
ممنون از اومدنتووون
وبلاگ خوشکلی داریاااااااا
منم یه وبلاگ دیگه دارم. خوشحال میشم اونجا هم ببینمت
www.bikasan.blogsky.com

از وبلاگ‌تون معلوم بود تازه کار نیستین!
موفق باشین.

امیر شنبه 11 فروردین 1386 ساعت 23:36 http://www.emshaspand.blogsky.com

سلام . بازم ممنون .

من بهتون لینک دادم . البته با اجازتون . خوشحال میشم شما هم لینک بدید.امشاسپند رو آپ کردم .

راستش یه بار امتحان کردم دیدم نمی‌تونم تو این قالب لینک بذارم...
یا من وارد نیستم یا این قالبِ ایراد داره...

ورونیکا یکشنبه 12 فروردین 1386 ساعت 01:13 http://veronika.blogsky.com

اما به نظر من هر دوش کوتاهه...دل نمی بندم به هیچ کدومشون !

خوبه که اون زشت‌ها هم به نظرت کوتاهِ...
و خوبه که به قشنگ‌هاش دل نمی‌بندی...
منظورم از «خوبه» اینه که این‌طوری اذیت نمی‌شی...
یا.. کمتر اذیت می‌شی...

سارا دوشنبه 13 فروردین 1386 ساعت 22:28

سلام دوست خوبم .... سال نو مبارک ..بیمعرفتی منو ببخش .......به خوبی و بزرگی خودت
...............
جواب سوالت : چون بشر سالهاست از یاد برده .......اون منجی تو ایینه مخفی شده

واقعا تو آینه وجود داره؟
برای همه؟
یا برای بعضی‌ها!
یا توهم ِ ... و اصلا نجاتی وجود نداره!؟

باران سه‌شنبه 14 فروردین 1386 ساعت 10:28 http://danialbaran.blogsky .com

امروز سه شنبه ۱۴ فروردین ۸۶ اولین روز کاری ماست و با پنجشنبه ۲۴ اسفند ۸۵ آخرین روز کاری ما در سال قبل هیچ فرقی نکرده ومن نمیدونم چرا بعضی ها تصور میکنند همه چیز از نو شروع شده
این فقط یک تصوره کودکانه است !

یه تصور کودکانه.. یا شایدم بهانه‌هایی برای ادامه‌ی «زنده‌مانی» !

به نظرم به جای اینکه از کسی که دوست داره خودکشی کنه بپرسن:چرا می‌خوای بمیری؟ باید از اونایی که می‌خوان زندگی کنن بپرسن چرا می‌خوان زندگی کنن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد