« اجازه خدا ...؟! »

 

- اجازه خدا؟!

میشه من ورقه‌امُ بدم؟! ... میدونم وقت امتحان تموم نشده ... میدونم هنوز کسی رو نفرستادی که ورقه‌امُ بگیره ... اما دیگه نمی‌تونم ادامه بدم ... هر کاری می‌کنم نمی‌تونم ... هنوز هیچ جواب درستی پیدا نکردم که تو ورقه‌ام بنویسم ... ورقه‌ام پر از اشتباه و خط‌خطی ِ... ورقه‌امُ که نگاه می‌کنم حالم بهم می‌خوره ... ...

میشه من ورقه‌امُ بدم؟! ... می‌خوام جواب‌های درستُ ببینم ... می‌خوام از ایـــــــن همـــــــــــــــه شک و تردید رها بشم ...  حتی اگه به خاطر گندی که به امتحانم زدم بخوای تنبیهم کنی ...

می‌خوام از این جلسه‌ی امتحان که لحظه به لحظه‌اش جز عذاب چیزی نیست برم بیرون ...

میشه من ورقه‌امُ بدم؟! ... می‌خوام بیام پیش خودت ...


...

نظرات 3 + ارسال نظر
سهیلا یکشنبه 12 فروردین 1386 ساعت 22:32 http://sokoot.blogsky.com

عالی بود...
با اجازتون ازش کپی کردم.

راستش...
بگذریم.

(از دست این بلاگ اسکای...! کلی گشتم تا کامنت‌تون رو پیدا کردم!)

[ بدون نام ] شنبه 13 مرداد 1386 ساعت 20:28

[ بدون نام ] شنبه 13 مرداد 1386 ساعت 20:28

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد